Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-05@10:39:34 GMT

چرا شریک حماقت‌ها و خیانت‌های منافقین شدید؟!

تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۶۹۷۹۹

چرا شریک حماقت‌ها و خیانت‌های منافقین شدید؟!

فارس‌پلاس؛ دیگر رسانه‌ها- کیهان نوشت: این روزنامه به قلم عباس عبدی نوشت: «وضعیت مجاهدین خلق [منافقین] را که می‌بینیم، بسیار متاسف می‌شویم که چگونه ممکن می‌شود حضور مجموعه‌ای از افراد در دل چنین ساختاری ادامه پیدا کنند و در قالب فرقه‌ای متحجر درآیند و انواع و اقسام شکست‌ها و خفت‌ها را تجربه کنند، ولی همچنان در سنین بالای ۵۰ تا ۷۰ سالگی به چنین خط‌مشی احمقانه‌ای ادامه دهند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این تداوم وضعیت در حالی است که می‌بینند، حتی فرزندان و نوه‌های آنان، راه خویش را جدا کرده‌اند و در مسیر دیگری قرار گرفته‌اند. در این یادداشت می‌خواهم دو شاخص را برای فهم و سنجش آینده این نیروها یا هر نیروی دیگر معرفی کنم. اولین مورد، شاخص آزادی است. هر گروه سیاسی یا دولت اگر به آزادی نقد و بیان به ویژه نزد نیروهای داخلی خودش ملتزم نباشد، دیر یا زود یا از هم می‌پاشد یا به فرقه تبدیل می‌شود. موضوع آزادی نقد و بیان چنین است که اگر جلوی آن گرفته شود، حد یقفی ندارد و مجبور می‌شوند دایره را تنگ‌تر و تنگ‌تر کنند، سپس به جایی می‌رسند که به یک باره کل ساختارِ ضدِ نقد فرو می‌ریزد، مثل آنچه در سازمان چریک‌های فدایی خلق رخ داد یا به سوی فرقه‌ای شدن پیش می‌رود که آزادی را به سوی صفر می‌برد، مثل آنچه در فرقه مجاهدین یا رجوی رخ داده است.

شاید برای ما قابل تصور نباشد که یک فرد چگونه ممکن است تا این‌اندازه تابع رهبری فرقه شود که جنگ داخلی را تجربه کند و هزاران نفر را بکشد و کشته شود، سپس برود عراق با دشمن دو ملت ایران و عراق به نام صدام همدست شود و فاجعه فروغ جاویدان یا مرصاد را رقم بزند.

بعد در اردوگاه‌های مبتذل بدون ذره‌ای آزادی زندگی کند و صدایش در نیاید و آخر هم با این وضعیت در آلبانی که خارج از جهان سیاست است پرتاب شود و حیات و ممات آنها به دست آمریکا باشد که روزی افتخار این گروه ترور چند نفر از مستشاران آمریکایی در تهران بود. این وضعیت محصول فقدان آزادی بیان است.

آزادی درون‌گروهی در هر ساختاری، اعم از حزب، گروه، دولت یا کشور و... برای بقای آن ضروری است و هر نهاد و ساختاری که این ویژگی را نداشته باشد، سرنوشت آن در بهترین حالت چریک‌های فدایی خلق است که پس از شکست از روی اجبار تن به تغییر خط‌مشی دهند و در بدترین حالت سازمان مجاهدین خلق است که چهارنعل راه گذشته را ادامه دهد و اعضای فرقه را از بدیهی‌ترین حقوق برای درک از حقیقت محروم کند و اقدامات مبتذل رهبری سازمان را با لطایف‌الحیل توجیه کند. چقدر گردان‌های سایبری توجیه‌گر این نوع ساختارهای بسته، شبیه یکدیگرند؟

معیار دوم عینی‌تر است، فرزندان. هر نسل یا سازمانی یا حکومت یا هر ساختار دیگری که نتواند با نسل بعد از خود تعامل داشته باشد، به‌طور قطع و یقین نابود خواهد شد. البته این مسئله نیز مربوط به موضوع آزادی است ولی عینی‌تر است و قابل پوشاندن نیست.
 فیلمی که از اردوگاه‌ اشرف منتشر شد، ظاهرا فاقد نیروی جوان بودند، متوسط سن حاضران آن اردوگاه باید بالای ۵۵ تا ۶۰ و ۶۵ سال باشد. چنین گروهی نیاز نیست کشته شوند یا بمیرند، به قول حافظ «بر او نمرده به فتوای من نماز کنید.» جوان یعنی آینده، مجموعه‌ای که آنان را ندارد، یعنی فاقد آینده است.

همان‌گونه که زاد و ولد موجب ادامه حیات جامعه می‌شود، در سازمان‌ها و حکومت‌ها و نهادها نیز زاد و ولد موجب تداوم حیات آن می‌شود. البته نه هر جوانی که جوانان رانتی بلای جان چنین نهادها و حکومت‌هایی خواهند بود. با این دو معیار می‌توانیم آینده هر جریان و نهاد و ساختاری از جمله مجاهدین خلق را در ایران پیش‌بینی کنیم».

یک بار دیگر قضاوت نویسنده روزنامه اعتماد را مرور کنید: «تجربه انواع و اقسام شکست‌ها و خفت‌ها، خط‌مشی احمقانه‌، کشتن هزاران نفر، همدستی با دشمن متجاوز و رقم زدن فاجعه فروغ جاویدان، اردوگاه مبتذل بدون ذره‌ای آزادی، حیات و ممات‌شان دست آمریکاست، زندگی فرقه‌ای، گروهی مَرده و بی‌آینده».

اینها قضاوت درستی است و اکنون باید از باب «الزموهم بما الزموا علیه انفسهم»، از برخی مدعیان اصلاح‌طلبی در این روزنامه و فراتر از آن پرسید، اگر سازمان منافقین به همین نکبتی و بی‌آیندگی است که بیان می‌کنید -و بدتر از اینها هم هست- چرا در بسیاری از پروژه‌های آمریکایی و صهیونیستی که این سازمان تروریستی هم در آن به بازی گرفته شده بود، نقش‌آفرینی کردید و پذیرفتید همبازی فسیل‌های سازمان منافقین و سلطنت‌طلبان و بهائیان و کومله و ریگی و نهضت آزادی و... باشید؟ آخرین بار که همین گروهک‌های وطن‌فروش در اغتشاشات پاییز معرکه گرفته بودند و از دروغ‌پراکنی، عوام‌فریب، آشوب‌افکنی، شرارت و آدم‌کشی، مسجد سوزی و هتک حرمت مقدسات دریغ نمی‌کردند و توهم‌ براندازی داشتند، چرا شما و سران‌تان با ‌اشرار آشوبگر همراه شدید و نام این شرارت سازمان یافته را هم اعتراض مدنی گذاشتید؟!

یا مثلا چرا در فتنه و آشوب 1388 با دروغ شرم‌آور تقلب در انتخابات (که خاتمی و تاج‌زاده و عطریانفر و ابطحی و امثال آنها به دروغ و نا ممکن بودن تقلب آن هم در مقیاس 13 میلیون رای معترف بودند)، زمینه معرکه‌گیری گروهک‌هایی مانند منافقین و آشوب علیه جمهوریت و اسلامیت را فراهم ساختید؟ سازمان وطن‌فروش منافقین خائن‌تر بود یا شما‌ها که اغلب مقدمه‌ساز تحرکات گروهک‌های مزدور بوده‌اید؟!

پایان پیام/ت

 

منبع: فارس

کلیدواژه: روزنامه اعتماد منافقین عباس عبدی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۶۹۷۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

به دانشجویان خیانت شد/ اعتراضات صلح‌آمیز را با باتوم سرکوب کردند

خبرگزاری مهر، گروه بین‌الملل: جودی آرمور، استاد برجسته حقوق دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، در گفت‌وگوی اختصاصی با تهران‌تایمز، با ارائه جزئیاتی درباره سرکوب دانشجویان معترض حامی فلسطین در دانشگاه‌های آمریکا، ما را به درکی عمیق‌تر از فضای امنیتی این روزهای دانشگاه‌های این کشور سوق داد.

دانشجویانی که با خواسته برقراری آتش‌بس در غزه، در محوطه دانشگاه‌های آمریکا چادر زده و تحصن کرده بودند، با حجم وسیعی از واکنش‌های تند و منفی از جمله توهین، اخراج، تعلیق، حمله فیزیکی و بازداشت روبه‌رو شده‌اند. علاوه بر این، برخی اساتید نیز در تلاش برای محافظت از دانشجویان برابر خشونت پلیس در محوطه دانشگاه‌ه، با سرنوشتی مشابه مواجه شدند.

پروفسور آرمور در گفت‌وگوی اختصاصی با تهران‌تایمز، از زوایای پیدا و پنهان این حمله آشکار به آزادی بیان پرده برداشت. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

سیاستمداران و روسای دانشگاه دانشجویان معترض حامی حقوق فلسطین را به یهودستیزی متهم کرده‌اند. با این رویکرد موافق هستید؟

قطعاً خیر. این ادعایی غیر واقعی و ناعادلانه علیه دانشجویان است. آنجا بودم و بارها با دانشجویان صحبت کردم. بسیاری از آنها یهودی هستند و دانشجویان دیگری هم با همه نوع اعتقادات مذهبی بین آنها حضور دارند. خودم کاتولیک هستم. هیچ ارتباطی بین سلاخی کودکان و یهودستیزی وجود ندارد. نباید صهیونیست‌ستیزی را با یهودستیزی اشتباه گرفت. این دانشجویان به بیان ساده مخالف جنگ هستند و اتهامات یهودستیزی که علیه آنها مطرح می‌شود، تلاشی برای سرکوب آنهاست. معتقدم این کار تنها فعالیت دانشجویان را تشدید و آنها را برای حمایت قاطع از صلح مصمم‌تر می‌کند.

ما وقت زیادی را صرف می‌کنیم که به این دانشجویان تفکر آزاد و مستقل را بیاموزیم و زمانی که آموخته‌های خود را عملی می‌کنند، آنها را سرکوب می‌کنیم! علاوه بر این، برای توجیه سرکوب دانشجویان، دروغ‌های دیگری همچون «حمله به مردم و عابران» و «مسدود کردن ساختمان‌های مهم دانشگاه» به آنها نسبت داده شده است. البته افرادی که در اعتراضات حضور دارند، به‌راحتی قادر به تکذیب این تهمت‌ها و دروغ‌ها هستند. به عنوان شاهد، می‌توانم به صلح‌آمیز و محترمانه بودن رفتار دانشجویان در طول تظاهرات شهادت بدهم.

دانشگاه با درخواست از پلیس برای مداخله و اتخاذ اقدامات دیگری همچون تعلیق یا اخراج، شمشیر را از رو بسته است. آیا اساتید مجبور به سکوت شده‌اند؟

شخصاً به عنوان استاد تمام، اگر حرفی بزنم که به مذاق مدیریت خوش نیاید، برابر فشار آنها مصون هستم. اما در پاسخ به پرسش شما باید بگویم که نوعی اعمال فشار زیرکانه‌ای وجود دارد که اعضای هیات عملی را مجبور و ترغیب به پیروی از موضع مدیریت می‌کند!

نخستین تهدیدی که به آن روبه‌رو هستیم، مستقیماً از جانب مدیریت مرکزی دانشگاه نیست بلکه از تصمیم آنها برای اعزام پلیس به محوطه دانشگاه برمی‌خیزد. رییس دانشگاه کلمبیا در کشاندن پای پلیس به دانشگاه پیشتاز بود و در ادامه نیز سایر دانشگاه‌ها نیز از او تبعیت کردند. هرچند، برخی دانشگاه‌ها از جمله دانشگاه کالیفرنیا مقابل این اقدام مقاومت کرد و روسا و مقامات اجرایی آن تصمیم گرفتند که از نیروهای پلیس استفاده نکنند. نیروهای امنیتی هرگز نمی‌توانند بدون اجازه مستقیم رییس، وارد ساختمان‌های دانشگاهی شوند.

این تصمیم نه تنها علیه اعضای هیات علمی بلکه مهم‌تر آن، خیانت به دانشجویان است. مقامات دانشگاهی دائماً به جو و فضای دوستانه دانشگاه‌ها و اینکه دانشگاه خانه دانشجوست، تاکید می‌کنند اما در عین حال نیروهای سرکوب را برای بدرفتاری با اعضای خانواده‌شان، به‌کار می‌گیرند! دانشگاه مدعی است که «دانشجو محور» است اما زمانی که دانشجویان علیه کشتار بیرحمانه غیرنظامیان اعتراضات صلح‌آمیز برگزار می‌کنند، با پلیس ضدشورش تا دندان مسلح، باتوم، دستبند و گاز فلفل به سراغ‌شان می‌آیند!

در چنین شرایطی، آیا می‌توان بدون ریاکاری مدعی شویم که برای این دانشجویان خوراک آموزشی تامین می‌شود؟

رسانه‌های جریان اصلی از زمان آغاز جنگ غزه، دائماً روایت‌هایی در حمایت از اسرائیل ارائه می‌کنند. دانشگاه‌های سراسر آمریکا نیز به تبعیت، موضعی مشابه اتخاذ کرده‌اند. با توجه به این شرایط، دانشجویان چطور موفق شدند به واقعیت اوضاع در فلسطین پی ببرند؟

بسیاری از دانشگاه‌های آمریکایی از سوی اعانه‌دهندگان حامی اسراییل تامین مالی می‌شوند؛ افرادی که هرنوع انتقاد از اسرائیل را غیرقابل قبول می‌دانند و این موضوع، فضای حاکمیتی و نظارتی بر این موسسات را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در واقع، حقیقت این است که دانشگاه‌های ما اینگونه مدیریت می‌شوند و باید به آن اذعان کنیم.

با این حال، دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا به‌رغم اینکه در فضای آکادمیک صرفاً در معرض روایت‌های حامی صهونیست قرار می‌گیرند، از طریق فضای مجازی به ویژه «تیک‌تاک» و در سطحی پایین‌تر «توییتر (ایکس)»، به تفکری مستقل دست یافته‌اند. نسل جوان با استفاده از این پلتفرم‌ها موفق به «دور زدن» روایت رسمی (وارونه) شدند. به همین دلیل مقامات آمریکا در حال حاضر در تلاش برای ممنوع کردن تیک‌تاک هستند. آنها قصد دارند تا دسترسی جوانان را به منابع اطلاعاتی جایگزین محدود کنند.

شما به عنوان یکی از مدافعان مشهور برابری نژادی، آیا هیچ وجه تشابهی بین اعتراضات جاری در دانشگاه‌های آمریکا و جنبش‌های قبلی در حمایت از حقوق آفریقایی-آمریکایی‌ها می‌بینید؟

بسیاری از دانشجویانی که در این خیزش در حمایت از فلسطین شرکت می‌کنند، زمانی که جنبش «جان سیاه‌پوستان ارزشمند است» جان گرفت، ۱۰ تا ۱۳ سال داشتند. این جوانان امروز و نوجوانان دیروز، با چشمان خود شاهد اهمیت به چالش کشیدن مقامات در مواجهه با سرکوب و خشونت سیستماتیک علیه گروه‌های محروم بودند. در جریان جنبش «جان سیاه‌پوستان ارزشمند است»، آفریقایی-آمریکایی‌ها گروه محروم و مطرود بودند و در خیزش امروز، فلسطینیان جامعه محروم هستند؛ و یک بار دیگر، معترضانی که به‌دنبال عدالت هستند، با واکنش خشونت‌آمیز پلیس مواجه شده و می‌شوند.

به لحاظ تاریخی نیز، مدافعان حقوق برابری نژادی هم تلاش‌های خود را به سمت مقابله با جنگ‌ها گسترش داده‌اند. مارتین لوتر کینگ نیز آشکارا درباره جنگ ویتنام حرف زد و حامی توقف آن بود.

کد خبر 6096968

دیگر خبرها

  • به دانشجویان خیانت شد/ اعتراضات صلح‌آمیز را با باتوم سرکوب کردند
  • (ویدیو) در ترکیه به طور متوسط هر مرد با ۱۵ زن شریک جنسی است و بعضی تا ۵۰ زن
  • ببینید | نماهنگ جدید شریک جرم منتشر شد
  • روایت شهادت بانوی پاسدار و فرزندش توسط منافقین
  • شیعه باید منطق و استدلال را فراگیرد
  • بیکاری ۸۰ درصدی خبرنگاران زن در افغانستان
  • واکنش کنعانی به شهادت بیش از ۱۴۰ خبرنگار فلسطینی
  • سقوط ۲۶ پله ای افغانستان در میزان آزادی مطبوعات
  • جایزه سالانه یونسکو به خبرنگاران غزه اعطا شد
  • آزادی ۱۵۵ زندانی در هرمزگان